سفارش تبلیغ
صبا ویژن

رویایم اما لبریز دریاست هنوز

تنهایم ..بی تو...

چون قطره ای بلاتکلیف

در آغوش ابر

نه میل باریدنم است

نه تمنای پرواز

تنهایم بی تو...

مثل برگ پاییزی

در اسارت باد

که میرقصد و اما

میشکند زیر پای گذر خسته

عابران سر در گریبان

بی تو تنهایم..........

سر به آغوش خویش خزیده

تنهاییم را نفس میکشم

کجاست ...گرمی نفسهای تو

دلم یخ کرد در این تابستان داغ

حسرت...

سکوت میشکند مرا

وقتی حتی صدای بچه های بازیگوش

پشت این پنجره

تمناهای بی پایان

نمیشکند

حباب تنهایی مرا

بی تو تنهایم...

آدمی مانم که حوایش را

نه از دنده

که از قلبش...تراشیدن

رهایش کردند در خاک و حوایش

در باغ بهشت سیب میچید از درخت

راستی میدانی

بالهای بی پرواز

پرنده را تنها باریست

در عبور آه کشیدنهای طولانی

ای همه معنای پرواز

بالهای انتظارم میازاراد مرا

مثل ماهی میغلتم

پای تنگ خستگی تکرار شنا

حتی خیال دریا هم

رفته از یادم...

رویایم اما لبریز دریاست هنوز

بشکن سکوت این هیاهوهای بی تو بودن را

دلم تنها..

قطره ای از صدایت را...

دلم تنها..

ذره ای از نگاهت را..

دلم تنها..

مهربانی لطیف دستانت را

دلم تنهاست میدانی...؟