سفارش تبلیغ
صبا ویژن

خیس بوسه های ماست

از صبح که پا میشیم دروغ آغاز میشه ..داد میزنند پاشو ظهر شد..نگاه ساعت میکنی 7 صبحه ..عادت کردیم دروغ بگیم به دوستان ،همسر ،خانواده...تازه اگه یکی از دوستها بهمون دروغ بگه و بفهمیم زود قاطی میکنیم و قیدشو میزنیم ..عصبی میشیم شاید عادت کردیم دیگرانو قضاوت کنیم و هیچ وقت خودمونو حتی نگاه نکنیم ..به خودمون هم  دروغ بگیم که ما راستگوترینیم پاکترین انسانترین.................

تویی در آغوشم

مثل شنهای ساحل در آغوش دریا

مثل جنگل در کشاکش مه

که میریزد از آسمان تا کوه

تویی در آغوشم

عمیقتر از باور و لمس

پاکتر از شبنم

سپیدتر از برف

که نشسته بر قله دماوند

میخزم لای پیچش گیسوانت

چون رود

میخوانم پای غزل نفسهایت

یک ترانه ، سرود

تو میخوانی مرا به شکوفایی یک بوسه

هوای فاصله

خیس بوسه های ماست

دروغ نیست

طپشهای قلبم

حتی دروغ نیست گرمای دستانت

دروغ این است

که میبینم تو نیستی

دروغ باور قلبیت که مانده تهی

از نگاه تو